صله رحم
05 دی 1402 توسط صالحه بانو
🍃🌺🍃
#داستان_کوتاه
کم کم مهیّای سفر مکه میشدم. شنیدم پسرعمویم گرفتاری و پریشانی برایش پیش آمده و اهل و عیالش به سختی زندگی را میگذرانند. با خود گفتم ای داوود ! او خبیث و دشمن اهلبیت است، نباید به او کمک کنی.
دلم راضی نشد و قبل از سفر مقداری پول برایش فرستادم و عازم سفر پر از نور زیارت خانه خدا شدم.
قبل از رفتن به مکه در مدینه خدمت امام صادق (ع) رسیدم. لحظاتی که گذشت امام علیه السلام فرمود: ” روز پنجشنبه که اعمال شما(شیعیان) بر من عرضه شد، در میان کارهاى تو، عملى مرا خوشحالکرد و آن این بود که تو نسبت به پسرعمویت #صله_رحم انجام دادى. همانا این پیوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزدیک شدنمرگ اوست.”
🔹خاطره ای از داوود بن كثير رقّی
منبع : منتهي الآمال مرحوم حاج شيخ عباس قمي مترجم/مصححكاظم عابديني مطلق